در این پژوهش بعد فرکتالی پسلرزههای زمینلرزه سال 1392 گشت – سراوان و ارتباط آن با پارامترهای لرزهخیزی (b-value) همچنین نسبت انرژی منتشر شده توسط زمینلرزه اصلی و پسلرزهها مورد بررسی قرار گرفته است. زمینلرزه اصلی، یک زمینلرزه درون ورقه فرورونده با سازوکار نرمال بو چکیده کامل
در این پژوهش بعد فرکتالی پسلرزههای زمینلرزه سال 1392 گشت – سراوان و ارتباط آن با پارامترهای لرزهخیزی (b-value) همچنین نسبت انرژی منتشر شده توسط زمینلرزه اصلی و پسلرزهها مورد بررسی قرار گرفته است. زمینلرزه اصلی، یک زمینلرزه درون ورقه فرورونده با سازوکار نرمال بوده و ناشی از فعالیت گسل سراوان نمیباشد. بررسی بعد فرکتالی پسلرزهها و ارتباط آن با b-value وجود یک منبع لرزهای خطی نظیر پهنه فرورانش را تایید مینماید. از طریق بعد فرکتال میتوان نسبت لغزش در گسلهای اصلی و ثانویه را نیز برآورد نمود. این نسبت نشان میدهد که بخش کمی از لغزشها از طریق گسلهای نزدیک به سطح زمین صورت گرفته است که این موضوع از طریق عمق پسلرزههای رخ داده در نزدیکی این گسلها قابل تایید میباشد. بنابراین وقوع زمینلرزه اصلی در عمق زیاد موجب آزاد شدن انرژی و انتقال آن به اعماق کم و فعال نمودن گسلها و شکستگیها شده است که رخداد پسلرزهها هم در اعماق نزدیک به زمینلرزه اصلی و هم در اعماق کم و نزدیک به سطح زمین میتواند تایید کننده آن باشد. نسبت کل انرژی منتشر شده در طی توالی پسلرزههای زمینلرزه گشت-سراون به انرژی منتشر شده توسط زمینلرزه اصلی نشان می دهد که قسمت اعظم انرژی منتشر شده مربوط به زمینلرزه اصلی بوده و تنها درصد کمی مربوط به پسلرزهها میباشد.
پرونده مقاله
افیولیت شمال مکران در جنوب شرقی ایران، بهعنوان بخشی از افیولیت های تتیس، در حدفاصل بلوک های قاره ای لوت و باجکان-دورکان قرار دارد. از جمله سنگهای تشکیلدهنده این توالی افیولیتی، دیابازها و جریانهای بازالتی هستند که بیشترین برونزد را در شرق منطقه دارند. شواهد ساختاری چکیده کامل
افیولیت شمال مکران در جنوب شرقی ایران، بهعنوان بخشی از افیولیت های تتیس، در حدفاصل بلوک های قاره ای لوت و باجکان-دورکان قرار دارد. از جمله سنگهای تشکیلدهنده این توالی افیولیتی، دیابازها و جریانهای بازالتی هستند که بیشترین برونزد را در شرق منطقه دارند. شواهد ساختاری، سنگ نگاری و زمین شیمیایی بیانگر شکل گیری این سنگها در جایگاه های زمین ساختی متفاوت است. بر اساس ویژگی های زمین شیمیایی، دیابازها و بازالتها در دو گروه جای می گیرند: در یک گروه، دیابازها و جریانهای بازالتی با ترکیب تولئیتی قرار دارند که ویژگیهای شبیه به پشته های میاناقیانوسی (MORB) را به نمایش می گذارند. گروه دوم شامل جریانهای بازالتی تا داسیتی با ترکیب کالک آلکالن است که ویژگیهای کمان های آتشفشانی را به نمایش گذاشته و نشانه-های محیطهای فرورانش در آنها دیده می شود. دو رخداد ماگمایی منجر به تشکیل این دو گروه از سنگها شده است: 1) ماگماتیسم نوع MORB حاصل از کشش و بازشدگی بین دو بلوک قاره ای که منجر به شکل گیری دیابازها و بازالتهای تولئیتی در کرتاسه پیشین شده است. غنی شدگی این سنگها نسبت به عناصر نادر خاکی سبک(LREE) و مقادیر پایینLa/Yb و به نسبت بالای U/Th نمایانگر تاثیر ترکیبات قاره ای در مذاب به وجود آورنده آنها است. 2) ماگماتیسم مرتبط با فرورانش که گدازه های بازالتی، آندزیتی و داسیتی دارای ویژگیهای کالک آلکالن را در کرتاسه پسین برجای گذاشته است. غنی شدگی LREE و LILE، ناهنجاری منفی Nb و Ta، نسبت بالای Pb/Ce و مقدار تمرکز اندک TiO2 در این سنگها، نمایانگر تاثیر ورقه فرورانشی در ترکیب آنها است.
پرونده مقاله
ویژگیهای هندسی و جنبشی عناصر ساختاری مکران شمالی در پنج برش ساختاری اندازهگیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از آن به کمک برشهای ترازمند، موازنه کردن برشها و بازگرداندن ساختارها به حالت قبل از دگرشکلی، میزان کوتاهشدگی در بخشهای مختلف گستره تعیین شده است. چکیده کامل
ویژگیهای هندسی و جنبشی عناصر ساختاری مکران شمالی در پنج برش ساختاری اندازهگیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از آن به کمک برشهای ترازمند، موازنه کردن برشها و بازگرداندن ساختارها به حالت قبل از دگرشکلی، میزان کوتاهشدگی در بخشهای مختلف گستره تعیین شده است. گسلهای راندگی بشاگرد، درانار، آبنما، کوه بهارک و ورناچ با روند WNW-ESE و شیب بین 20 تا 35 درجه به سمت NNE، کنترلکنندههای اصلی دگرشکلی در این پهنه بوده و عامل اصلی کوتاهشدگی هستند. موقعیت محور اصلی تنش به دست آمده بر اساس هندسهی این گسلهای راندگی برابر با N209/09 انطباق بسیار نزدیکی با محور فشردگی پدیدآورندهی چینهای پهنه داشته و نمایانگر آن است این ساختارها در نتیجه رژیم زمینساختی یکسانی شکل گرفتهاند. تفاوت میزان کوتاهشدگی در بخشهای مختلف افیولیت ملانژ شمال مکران نیز ارتباط مستقیمی با عملکرد گسلهای راندگی دارد. بهگونهای که در بخشهای غربی پهنه و در برشهای ساختاری A-A´، ´ B-B و´C-C با توجه به عملکرد گسلهای راندگی، میزان کوتاهشدگی به ترتیب برابر 66/22، 85/22 و 32/14 درصد است. در بخشهای شرقی به سبب نبود گسلهای راندگی و حضور بیشتر گسلهای امتدادلغز، در برشهایD-D´ و E-E´میزان کوتاهشدگی به ترتیب به 52/4 و 67/6 درصد کاهش یافته است. ترازمند کردن برشهای ساختاری و بازگرداندن ساختارها به مرحلههای قبل از دگرشکلی نمایانگر پهنای باریک حوضه اقیانوسی اولیه در شمال مکران است.
پرونده مقاله